ققنوس حکیم

در جستجوی حقیقت

ققنوس حکیم

در جستجوی حقیقت

تقدیم به همه جویندگان حقیقت

 

با سلام و خسته نباشید به همه بازدید کنندگان ارجمند

 این وبلاگ تقدیم به کسانی که از پیروی کورکورانه بدون دلیل در همه امور پروا میکنند و به دنبال رسیدن به حقیقت واقعی دست به جستجو و کنکاش می زنند تا با دلیل و برهان بهترین عقیده را انتخاب کنند.

به امید همراهی شما

                                                                   «ققنوس حکیم»

هو الحیّ 

 

بازدیدکنندگان عزیزبرای وقفه یک ماه به طور جدّ پوزش می طلبم. 

 

(امیدوارم که مانند همیشه من رو همراهی کنید.)  

  

 

  

                                                          « ققنوس حکیم»

نحوه فعالیت وبلاگ

  

تعدادی سوال در و بلاگ مطرح می شود و به مدت ۳ هفته این سوالات باقی می ماند تا تمام بازدید کنندگان اظهار نظر کنند و سپس بر اساس  نظرات و بر داشتی که از نظرات دارم مطلبی را به عنوان نتیجه گیری به مدت ۳ هفته قرار می دهم  و دوباره دوستان می توانند اظهار نظر کنند. 

 

تحولات جهانی

 با عرض سلام مجدد پس از یک ماه وقفه 

 

بازدیدکنندگان عزیز طبق روال گذشته از شما خواهش می کنم که به سوالات بادقت و با آنچه الان در ذهن دارید پاسخ دهید. 

 

«به امید همراهی شما»  

 

۱-دیدگاه شما (آنچه در ذهن دارید)ازجهان چگونه است؟ 

 

۲-دگرگونی های حال حاضر را چگونه می بینید و دلایل این دگر گونی چیست؟ 

 

۳-منظور از تقسیم جهان به ۳قطب غرب، شرق و اسلام چیست؟آیا این صحیح است؟ 

 

۴-نظر خود را در باره ی اسلام هراسی و غرب هراسی بیان کنیدو همچنین ذکر کنید به چه دلیل این همه تکاپو برای این ۲مسئله صورت می گیرد؟

«آزادی از آن کسی نیست که بخواهد آن را به دیگران اعطاء کند»

 

«آزادی از آن کسی نیست که بخواهد آن را به دیگران اعطاء کند» 

آزادی یک از طبیعیترین حقوق انسان است که خداوند  همزاد با وی آفریده و حق اولیه بشر است که بگوید(من می خواهم آزاد باشم)اندک محدودیتهای رفتاری و گفتاری انسان در جوامع نیز در چار چوب آزادی انسان قابل پذیرش است و از منطقی استوار بهره مند است. سلب آزادی انسان وجامعه های انسانی حرکتی غیر طبیعی و بر مبنای منفعت طلبیست. آزادی خواهی همیشه در زمره ی فضایلی بوده است که انسانها در راه آن جانبازیهای حماسی و شگفت انگیزی را با آغوش باز پذیرفته اند. هویت یابی در پرتوی آزادی معنا می دهد و انواع اندیشه ها و نظریه های مطرح در راه سلطه گری و حاکمیتهای ضد آزادی بوده .همانگونه که بسیاری از این نقض آزادی ها در پوشش دموکراسی ،دفاع از صلح و آزادی ،حقوق بشر و ... را در اطافمان مشاهده می کنیم و هر انسان عاقل و منطقی بر این مورد صحه می گذارد.

آیا ممکن است بشر آزادی اجتماعی داشته باشد و در عین حال اسیر شهوت ، خشم ، حرص و آز خود باشد!؟ امروزه عملاً می گویند: بله بشر می تواند اسیر باشد (اسیر خود) و آزادی اجتماعی را محترم بشمارد،این خود یکی از تضادهای اجتماع امروز بشر است.

در دوران قدیم(بشر قدیم) که می توان نمونه هایی از سلب آزادی پیدا کرد باید بگوییم سلب آزادی از روی نادانی بوده!؟آیا طرز تفکر فلسفی ای بوده!؟ هیچ کدام از اینها نبوده بلکه از روی دانش سلب می کردند چون سود خودشان را تشخیص می دادند و فقط یک چیز بوده و آن منفعت طلبی است.

بشر قدیم به حکم طبیعت فردی خودش (اسیر خود بودن) منفعت طلب  و سود طلب بوده و ازهر وسیله ای می خواست به نفع خودش استفاده کند ،همانطور که از چوب ،سنگ،آهن،گوسفند،گاو و اسب وقاطر می خواست به نفع خودش استفاده کند،از انسان هم می خواست استفاده کند. پس حس منفعت طلبی با عث نقض آزادی در قدیم می شد.حس منفعت طلبی بشر امروز چطور؟ هست یا نیست؟

بله هست دهان بشر امروز برای بلعیدن اگر بیشتر از دهان بشر دیروز باز نباشد کمتر نیست.همان گونه که مشهود است نه علم توانسته جلوی منفعت طلبی را بگیردو نه تغییر قوانین تنها کاری که صورت گرفته شکل قوانین تغییر کرده و لی محتوا همان محتوا است. بشر امروز به نام جهان آزاد ، دفاع از صلح وآزادی ،حقوق بشر تمام سلب آزادی ها سلب حقوق ها و بندگیها را ادامه داده است. این به سان همان چاق کردن گوسفند است و تمام برای بهره برداری از دیگران به سود منفعت خود همانگونه که در افغانستان ،عراق، سودان،فلسطین،مصر، تونس و... مشهود است.

خلا صه کلام اینکه انسان موجودی آزاد است و آزادی از حقوق اولیه اوست ،حقوق بشر این است که سر نوشت هر آدمی به دست خودش باشد نه بدست گلو له های امریکایی هواهوس آز ،و سلطه گران. آزادی از ان کسی نیست که بخواهد آرا به دیگران اعطاء کند.علل عمده نقض آزادی منفعت طلبی است که این درون انسان و یک حکم طبیعی است و انسان برای رسیدن به آزادی اجتماعی باید خود را از بند آن رهایی دهدو این چیزی نیست جز آزادی معنوی،هر کس به گونه ای برای خود تعبیر می کندتقوا، انسانیت و...

در اینجا می توانیم به تعریف جدیدی از آزادی اشاره کنیم«آزادی یعنی نبود مانع بر سر رشد و تکامل انسان»و می توانیم بگوییم که آزادی معنوی لازمه رسیدن به آزادی اجتماعی است . سوال پیش می آید آیا در جهان غرب که داعیه دار آزادی است آزادی وجود دارد!؟آیا این شکل از آزادی آزادی اجتماعی واقعی است!؟

من می گویم خیر این یک اسارت است البته برای انسا نهای آزاده. شاهد مثال این حرف هم این است ،همه ی ما انشاء الله از نعمت سلامتی برخوردار هستیم و زمانی که از ما سلب بشود بنا بر غریزه و فطرت  شروع به عجز و ناله می کنیم و ندای سلامتی سر می دهیم ،امروزه در غرب نیز ندای آزادی سربه فلک کشیده همانگونه که مشهود است پس این خود دلیلی بر نبود آزادی در غرب است و هیچگونه پایه ریزی بر مبنای آزادی معنوی صورت نگرفته.

به امید جهانی آزاد

«ققنوس حکیم»